احسان پورطاهریان – فعال سیاسی
با مروری در بین اسامی استانهای فعلی کشورمان، خواهیم دید که در استانهایی نظیر تهران، سمنان، یزد، همدان، زنجان، ایلام، کرمان، کرمانشاه، اصفهان و بوشهر نام استان و مرکز استان مشترک هستند.
اینکه چرا در زمان اجرای قانون تقسیمات کشوری و نامگذاریها، بدینگونه عمل شده و نام برخی مراکز استانها به نام کل استان تسری یافته است، باید مورد بررسی کارشناسان تاریخی و اساتید مربوطه قرار گیرد، اما براستی عواملی که به لحاظ سیاسی و اجتماعی هراز چندگاهی موجب ارائهی پیشنهاداتی از سوی برخی نشریات و فعالان اجتماعی و فرهنگی درخصوص تغییر نام استانها میگردد چیست؟
در سالهای اخیر و بویژه در استان سمنان، بهدلیل وسعت و پراکندگی شهرستانها، گلایههای فراوانی را از سوی شهرستانهای شرق و غرب و شمال استان از مرکز استان درخصوص عدم توازن در توزیع امکانات و اعتبارات شاهد هستیم و همین موضوع کافیست تا به محض انجام کوچکترین خطایی، به عمد یا به سهو از سوی یک مقام مسئول، یک مجری تلویزیونی، یک نشریه و یا صفحهای در فضای مجازی، آتش این گلایهها و نارضایتیها شعلهورتر گردیده و موجب افزایش تنشهای اجتماعی در سطح استان گردد.
با گسترش رسانهها و شبکههای اجتماعی، در فضای مجازی به وفور دیده میشود که از عبارتهایی نظیر جنگل ابر سمنان، اوپرت سمنان، آبگرم سمنان، مسجد تاریخانه سمنان و… استفاده میشود و علیالقاعده اگر کسی به این عبارات اعتراض نماید، با این پاسخ مواجه میشود که مگر جنگل ابر و آبگرم و مسجد تاریخانه، متعلق به استان سمنان نیست؟!
بله، همهی این موارد متعلق به استان سمنان است، اما عدم استفادهی عمدی یا سهوی از کلمهی “استان” در این عبارات، موجب تحریک احساسات شهروندان شهرهای استان میشود که متأسفانه همواره از سوی مراجع ذیصلاح و مقامات استانی نادیده گرفته شده و همین موارد کوچک و به ظاهر کماهمیت، به مرور زمان باعث بروز اعتراضات مردمی خواهد شد.
بنابراین، اگر قرار باشد نام مشترک استان و مرکز استان موجب همدلی، همگرایی، وحدت و انسجام در بین مردم استان گردد بسیار نکوست؛ ولی چنانچه با عدم نظارت و توجه مسئولان ذیربط، کاربرد نام سمنان محدود به مرکز استان شده و موجب تحریک احساسات سایر شهرستانها گردد، آنگاه تغییر نام استان به نامی فراگیر که همهی پیشینههای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی شهرستانها را نیز در بر گیرد، قابل بررسی و امکانسنجی خواهد بود.