محمد حسین عابدی- روزنامه نگار

 این روزها که برف چهره شاهرود را سپید کرده و کم کم زمستان آخرین نفس هایش را می کشد، گونه های مردم نیز سرخ است هم از سرمایی که شلاق گونه به صورت چنگ می زند و هم شرایط دشواری که به خصوص پدران و مادران این روزها به لحاظ اقتصادی تجربه می کنند.

 مردم شاهرود سابقاً سه نوع رفتار و کنش اقتصادی در قبال خرید داشتند. اقشار متوسط و ساکنان روستاها خرید خود را از نواحی مانند بازار، خیابان مزار و ایستگاه و … می کردند قشر کارمند و متوسط عمدتاً سراغ فروشگاه های زنجیره ای می رفتند و بالا نشین ها هم که از بوتیک ها و مغازه های لوکس بالای شهر خرید می کردند.

 در واقع این چینش سبب شده بود تا همه راضی باشند یعنی هم خواربار فروشی که در میانه خیابان مزار مغازه ای ۶۰ ساله دارد مشتری خود را داشت و هم بوتیکی که شلوارهایش زیر یک میلیون تومان نیستند.

اما اتفاقی در کنشگری اقتصادی مردم شاهرود رقم خورده که این شرایط را تغییر داده است. قدرت و توان خرید مردم به شدت کاهش یافته و بافت اقتصادی شهر نیز دگرگون شده است امروز شاهد حذف چندین طبقه اجتماعی و اقتصادی هستیم یعنی به عبارت دیگر جامعه از چند طبقاتی به دو طبقات یعنی دارا و ندار تقسیم می شود و این اثرخود را بر چرخه اقتصادی شهر نیز می گذارد.

 یکی از علل بروز این شرایط در کنار موضوعات فراوانی مانند عدم تناسب رشد حقوق ها با تورم و … رکود تورمی حاکم بر جامعه است به زبان ساده یعنی برای یک شرکت فعال اقتصادی پرداخت حقوق شش میلیون تومانی یک کارگر نه در توان است و نه در صرفه از سوی دیگر کارگر با شش میلیون تومان زیر خط فقر قرار دارد و نمی تواند زندگی کند.

این یعنی نه توان پرداخت است نه تاب دریافت! مثلاً یک شرکت دولتی نمی تواند حقوق بازنشستگان خود را بدهد از بس زیاد است اما همان حقوق کفاف زندگی یک خانواده را نمی دهد از بس اندک است. این موضوع طبقه متوسط جامعه را در شاهرود کم کم محو کرده و به جای آن قشر با سرمای فقیر را پدید آورده است.

 پدران مان را به خاطر بیاوریم با ۳۰ سال کارکردن در ارگان های دولتی و غیردولتی و … با دشواری توانسته اند یک خانه را مثلا به قیمت یک الی دو میلیون تومان در دهه ۶۰ و ۷۰ بسازند مدت ها کار کردند تا توانستند یک خودرو بخرند و حالا ماهی هشت میلیون تومان حقوق می گیرند که چهار میلیون تومان زیر خط فقر است حالا اما بر اثر تورم خانه ای که او ساخته و خودرویی که خریده به دو و نیم میلیارد تومان افزایش قیمت یافته اما سوال اساسی اینجا است که آیا او دو و نیم میلیارد تومان پول دارد؟ آیا دو و نیم میلیارد تومان سرمایه دارد؟ اگر ایزوگام خانه این مرد خراب شود و مثلا ۲۰ میلیون تومان هزینه ببرد آیا می تواند آن را پرداخت کند؟ آیا توان تعمیر موتور خودروی خود را دارد؟ لذا این قشر با سرمایه ی فقیر زاده تحولات امروز اقتصادی است. تحولاتی که دلایل بسیاری دارد که مهمترین و اولین و برجسته ترین آن سوء مدیریت اقتصادی است.

 ما به سمتی حرکت کرده ایم که یک طبقه اجتماعی به کل در حال نابودی است یعنی جامعه به دو بخش دارا و نداری بدل شده که احتمال حرکت از سمت دارایی به نداری وجود دارد اما امکان حرکت از نداری به دارایی خیر چرا که برای یک زوج جوان حتی امکان خرید خانه نیز به دشواری وجود دارد چه برسد به ورود به عرصه تموّل؛

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *